21 ماهگي
الهي قربونت برم ماماني كه مرد شدي ماماني 21 ماهگيت مبارك ديگه كم كم داريم به تولدت نزديك ميشيم دارم فكر مي كنم امسال واست چيكار كنم كه خاطره انگيز باشه ديشب با بابايي واست كيك خريديم ميگي تولد مباركي و خوشحال شدي از كادوهايي هم كه بابايي واست خريده بود خيلي خوشت امده بود و با يك ذوقي نگاهشون ميكردي و باهاشون بازي مي كردي و مي گي دوسشون دالم حتما عكساشون ميذارم ميدوني ماماني من تنبل نيستما عكسا توي دوربينن و لب تابم بابا با خودش برده من مشكل دارم واسه ريختنشون روي سيستم سر كارم نميتونم بيارمشون ولي قول ميدم از بابا بخوام زودتر اين كارو واسم بكنه قول به قول خودت مدونه(مردونه)كار ها و حرفهايي كه جديدا ياد گرفتي
وقتي ناراحت ميشي مي گي ناياخت شدم گيه مي كنم وقتي با بابايي كار داري صداش مي كني بابا حميد آقا حميد اونوقته كه بابايي مياد و اول يك بوست مي كنه و بعدم هر كاري داشته باشي انجام ميده يك كاري هم كه خيلي دوست داري اينه كه بري سر فريزر و گوشت يا مرغ در بياري و بعد با تبر اسباب بازي كه خريدي به قول خودت تقه تقه اش كني و باباجون بهت ياد داده دستتا مياري بالا و مي گي چاكريم الهي فدات بشم كه كامل حرف ميزني و جمله بنديات هم تقريبا درست شده و ميتوني فعل ها را درست و به موقع بگي پسر باهوش من ديروز رفتي پيش بابات ميگي بابا بغلي كن بابا حواسش به گوشيش بود دوباره گفتي بابا بغلي آقا شا گناه داله بابايي هم بغلت كرد و يك عالمه بوست كرد و قربون صدقه ات رفت خيلي مامان شيرين شدي به مامان جون هم مي گي مامان جون مهين جون دايي سجاد هم چند روزه مريض شده مسموم شده و معده اش درد ميكنه هي راه ميري و ميري پيشش ميگي بختر شدي؟ ديشب هم كه پيش هم خوابيديم مي گي مامان حبس بزنيم بهت گفت خوب بگو ببينم چه خبرا مي گي داي سجا سيوم زده چبس زده دسش گفتم كجا رفت سرم زد گفتي مغازه منظورت بيمارستان بود مي گم شما كجا بودي گفتي بغل مامان جون نششته بودم گفتم دايي دستشا سرم زده بود تو چيكار كردي ميگي بوش بوش الهي قربونت برم كه دوست داري حرف بزني و اينقدر مهربوني كه نگو