تولد يك سالگي
عزيزم اينا عكس هاي تولد يك سالگيته كه بنا به در خواست بابايي با سانسور ميذارمشون قربونت برم الهي
اين عكسا مال زمانيه كه هنوز موهاتو كوتاه نكرده بوديم
اينم عكس روزيه كه ميخواستيم ببريم موهاتو كوتاه كنيم يعني يك روز قبل تولد
عكس شايان و دايي سجاد در روز تولد
شايان و پسر داييش محمدرضا
شايان و مامان جون يا به قول خودش مهين جون
اين عكس ها را تا قبل از آمدن مهمانها گرفتيم شما هم سرحال و خوب بودي هر چند بعدم اذيت نكردي ولي من ترسيدم بعد نذاري ازت عكس بگيريم
اينم تمام كوچولوهاي تولد
از سمت راست مريم(دختر عمه) پارسا(پسر عمو) شايان، محمدرضا(پسر دايي) كيميا (دختر خاله) امير علي(پسر عمو) مليكا(دختر عمه ) و ترمه كه تو دل مامانش بود
شمع تولدت را پارسا فوت كرد
اينم كيك تولد شايان كه يك ببعي بود
در اخر عكس شام خوردن شايان در شب تولد
پسرم راحت بود تا بقيه هم راحت باشن و شامشون را بخورن
من و بابا واست يك ماشين شارژي خريديم بقيه هم لباس و اسباب بازي و پول واست كادو آوردن دست همه درد نكنه حالا كه اين پست تولده بذار عكس هاي تو را تو تولد پارسا را هم بذارم يعني 19 فروردين دقيقا يك ماه بعد از تولدت
بابا و شايان در تولد