شايان جونشايان جون، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره
باران جونباران جون، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

شایان نی نی

تولد 2 سالگي

تولدت مبارك عزيز دلم  الهي قربون پسر شيرين و عزيز خودم بشم كه 2 سال پيش ساعت 9.30 دنياي ما را زيبا كردي با آمدنت اينقدر امروز خوشحالم كه نگو دقيقا حس 2 سال پيش را دارم   خيلي واسم عزيزي خيلي  امسال جشن تولدت را زودتر گرفتيم آخه با دهه فاطميه مصادف بود  تولدت را 7 اسفند گرفتيم ماماني اينم يك سري از عكس هاي آتليه اي شما    عكس هاي تولدت را هم سر فرصت ميذارم   ...
19 اسفند 1393

متفرقه

امروز ميخوام يك سري عكس از اتفاقات اين مدت بذارم تا چن روزه ديگه كه با پست تولدت ميام اينا عكساي 23 ماهگيتن كه واست كيك گرفتيم و سه نفري جشن گرفتيم عاشق ايني بشيني رو اپن و بازي كني اينم عكساش اينجا هم جوجوتا گفتي مامي كنم و بخوابونم تو دلت تو تختت اينم 8 بهمن تولد ماماني دوست داري هر چيزي را كامل دستت بگيري و بخوري مثل ميوه و هر چيز ديگه اينم يك نمونه اش     الهي قربونت برم ماماني به قول خودت ميشممي (مي شنوي) دوستت دارم  ميخواهي بپرسي غذا پخته يا نه ميگي پزيده تا صلوات ميفرستم ميگي عجل پروپهم يعني عجل فرجهم روي پاتا مي گي پو پات ...
10 اسفند 1393

23ماهگی شایان جون

عزیزم امدم با کلی تاخیر معذرت میخوام یک مدته نتونستم بیام و واست مطلب.بذارم امروزم امدم تا بگم مامانی 23 ماهگیت مبارک عزیزم دیروز رفتیم با هم اتلیه و عکس ازت گرفتیم تا تولدت اماده باشن امسال به خاطر دهه فاطمیه تولدت را زودتر میگیریم عزیز دلم اينم يك سري از عكس هاي شايان جون  مامان جون داريم به تولدت نزديك ميشيم اينقدر شيرين و عاقل شدي كه نگو مامان تازگيا هر چيزي را ميخواهي بگي ميگي يادته  مثلا هر وقت ميريم خونمون ميرسيم دم خونه همسايمون ميگي يادته رفتيم خونه عمو كرامت و ميخندي اون روز به بابا ميگي لب تاب چطوري روشن ميشه بابا هم گفت دكمه بالاشا فشار بده روشن ميشه به بابا ميگي اينا كه خودم بلد بودم&n...
20 بهمن 1393

پدر و پسر در گذر زمان

اينم عكسهاي شايان و باباش از بدو تولد تا 21 ماهگي 12 روزگي سه ماهگي 5 ماهگي  6 ماهگي 8 ماهگي ده ماهگي يازده ماهگي 13 ماهگي 19 ماهگي عكس با بابايي زياد داري ولي اينا فعلا پيشم بودن سر فرصت بقيه عكسهاي ماههاي ديگه را هم بهشون اضافه مي كنم     ...
13 دی 1393

تولد يك سالگي

عزيزم اينا عكس هاي تولد يك سالگيته كه بنا به در خواست بابايي با سانسور ميذارمشون قربونت برم الهي اين عكسا مال زمانيه كه هنوز موهاتو كوتاه نكرده بوديم اينم عكس روزيه كه ميخواستيم ببريم موهاتو كوتاه كنيم يعني يك روز قبل تولد عكس شايان و دايي سجاد در روز تولد شايان و پسر داييش محمدرضا شايان و مامان جون يا به قول خودش مهين جون اين عكس ها را تا قبل از آمدن مهمانها گرفتيم شما هم سرحال و خوب بودي هر چند بعدم اذيت نكردي ولي من ترسيدم بعد نذاري ازت عكس بگيريم اينم تمام كوچولوهاي تولد از سمت راست مريم(دختر عمه) پارسا(پسر عمو) شايان، محمدرضا(پسر دايي) كيميا (دختر خاله) امير علي(پسر عم...
7 دی 1393

عكس

سلام ماماني امروز آمدم با يك عالمه عكس ديروز هاردي كه عكسا توشه پيدا كردم و يك سري عكساي گل پسري را پيدا كردم ميخوام واست بذارمشون اول از همه عكس هاي تايلند يعني ارديبهشت 1393  اينجا تو مسير ايستاده بوديم ناهار خورديم  اينجا  فرودگاه امام خميني  تازه رسيديم بانكوك تو اتوبوسي كه امده بود دنبالمون هستيم كه ببرنمون هتلمون   در لابي هتل ايستين منتظريم اتاق را تحويل بگيريم شب اول و شام در كشتي روز دوم سافاري ورد موهات هميشه از گرما اينجوري بودن  اينم عكس كيميا در ساحل پاتايا ...
6 دی 1393