سلام ماماني 20 ماهگيت مبارك گل پسرم الهي قربونت برم كه ديگه بزرگ شدي ببخشيد دير به دير ميام ولي قول ميدم اتفاقات اين مدت را واست بنويسم اول اينكه ما درتاريخ 5 ابان با بابا حميد رفتيم بابلسر بابا دوروز اونجا ماموريت داشت ما هم باهاش رفتيم قرار شد يك شنبه راه بيوفتيم و جمعه برگرديم عقب ماشين را واست درست كرديم مثل يك اتاق كه بري بازي كني و بخوابي تا راحت باشي اتفاقا خيلي شما ازش استقبال كردي و هر وقت خسته ميشدي مي رفتي عقب يك شنبه شب ساعت 12 رسيديم تهران رفتيم هتل البرز و شب را اونجا مونديم و صبح هتل صبحانه خورديم و راه افتاديم ماماني خيلي گل بودي خيلي و اصلا اذيتمون نكردي خيلي بهمون خوش گذشت عزيزم ممنون كه پسر گلي بودي عزيز دلم . ساعت 3 رسيدي...